آشنایی با ساز ویولن از اولین مراحل یادگیری ویولن است و نیاز هر فردی است که میخواهد ویولن را آموزش ببیند. ما در آموزشگاه موسیقی شرق تهران دارای اساتید مجرب و حرفهای در زمینه آموزش ویولن هستیم و شما میتوانید زیر نظر اساتید برتر ویولن، این ساز را یاد بگیرید.
آشنایی با ساز ویولن
ویولن ساز زهی و آرشهای است. کوچکترین عضو سازهای زهی-آرشهای ویولن است. اصالت این ساز به کشور ایتالیا بر میگردد.
برای نواختن ویولن معمولاً ساز روی شانهٔ چپ قرار میگیرد و با آرشه که در دست راست نوازنده است نواخته میشود. می (سیم اول)، لا (سیم دوم)، ر (سیم سوم)، سل (سیم چهارم) کوک سیمهای ویولن از زیر به بم هستند.
صدا ویولن میتواند تمام فواصل کروماتیک و کوچکتر از آن را اجرا نماید. نیکولو پاگانینی و آنتونیو ویوالدی از معروفترین نوازندگان این ساز در جهان بودند.
تاریخچه ساز ویولن
برخی میگویند که این ساز تکمیل شدهی ساز رباب است که کشورهای عربی آمده است. بعد از قرن ۱۱ در اروپا ساز ویولن تکامل یافته به طور وسیعی وجود داشت.
گاسپارو برتولتی ایتالیایی اولین سازندهی ویولن بوده است که او را مخترع این ساز نیز مینامند.
پس از آن شاگرد مشهور او به نام آندره آماتیبود را به عنوان بهترین سازندهی ویولن در سطح جهان معرفی کردند که او هم پس از خود فردی به نام آنتونیو استرادیواری ایتالیایی را پرورش داد.
تا به امروز در جهان کسی پیدا نشده که بتواند ویولنهایی به کیفیت و صدای خوب آمتونیو استرادیواری بسازد.
از زمان اختراع اولین ویولن توسط گاسپارو برتولتی تا الان بیش از سه قرن میگذرد اما هنوز کسی نتوانسته که رمز و راز سازندگان ویولنهای قدیمی کشف کند.
اجزای ویولن
این ساز از ۵۸ قطعه مختلف ساخته میشود. وزن آن در حدود ۴۰۰ گرم میباشد.
آرشه: آرشه شامل یک چوب است که به دو سر آن موی دُم اسب متصل شدهاست. موها در نوک آرشه با قطعهای از جنس عاج یا استیل به چوب آرشه میچسبند. در ته آرشه قطعهای به نام موگیر، که از چوب و صدف ساخته شده، کشیدگی موهای آرشه را تنظیم میکند. موگیر با پیچ به چوب آرشه متصل میشود.
جعبه طنینی (جعبه رِزونانس): این جعبهای از سه بخش صفحه روئی، صفحه زیرین و زوارهای دور تشکیل شدهاست. در ویولن گریف از جنس آبنوس است و خرک از جنس چوب افرا و سیم گیر از سه نوع چوب مختلف میباشد.
دسته يا گردن: دنباله چوب آبنوس تكيه سيم هاست كه محل انگشت گذاری نوازنده در قسمت بالای آن قرار دارد. نوازندگان ويولن قادر میباشند در تمام طول چوب آبنوس انگشت گذاری كند.
انتهای دسته به جعبه كوچكی (جعبه كوك) ختم میشود كه سيمها در درون آن به دور گوشیهای كوك پيچيده میشوند و با پیچاندن گوشیها میتوان کوک ساز را عوض کرد.
خرك: رابطی بين سيمها و جعبه طنينی است. خرك نقش تقسيم راه سيمها، نگه داشتن سيمها با ارتفاع خاص براي عبور بر روی جعبه طنينی و انتقال ارتعاشات سيمها به جعبه طنينی را دارد.
در داخل جعبه طنينی استوانه چوبی كوچكی قرار دارد (تقريباً در زير محلی كه خرك قرار دارد)، كه نقش آن انتقال ارتعاشات به صفحه زيرين ساز و مانعی در جهت عدم شكسته شدن صفحه روئی ساز از فشار سيمها و خرك است.
گريف: در طول دسته ويلن چسبيدهاست و تا ميانهٔ جعبهٔ ساز ادامه دارد و از چوب آبنوس ساخته شده. گريف بخشی است كه نوازنده با انگشت خود سيم را به آن میچسباند و به اين ترتيب طول سيم را كوتاه میكند و نتهای مختلف را مینوازد.
سيم گير: در فاصله اندكی از خرك تا آخر تنه ويولن كشيده شدهاست و از آبنوس ساخته شده. با زهی از جنس روده يا پلاستيك يا سيم به دكمهای كه در قسمت پایين جدار تعبيه شده بند میشود.
سيمها: سيمها از جعبه كوچك سر ساز آغاز شده در طول چوب آبنوس تكيهگاه سيمها ادامه يافته، از روی خرك عبور كرده و در سيمگير مهار میشوند.
سيمهای ويولن قبلاً از روده گوسفند (زه) ساخته میشد. امروزه در سيمهای بمتر، روی روده سيم فلزی نازكی میپيچند و در سيمهای زيرتر از مفتول فلزی تنها استفاده میشود.
پیانو از پرطرفدارترین سازهای موسیقی است که شما میتوانید برای آشنایی با این ساز مطالبی که در زیر توسط آموزشگاه موسیقی شرق تهران قرار گرفته شده است را مطالعه کرده و با این ساز آشنا شوید.
پیانو
پیانو یکی از سازهای صفحهکلیددار و مشهورترین در میان انواع سازها است.
به طور کلی این ساز از ۸ اکتاو تشکیل شده است. پیانو بالاترین دامنه صوتی را در بین سازهای معمول (به جز ارگ کلیسا) دارد، به طوریکه در شکل فعلیاش بهطور معمول هشت اکتاو دارد و قادر به تولید فرکانسهایی از حدود ۲۷ تا ۴۱۸۶ هرتز میباشد، در حالی که در مقام مقایسه ساز ویولن تنها قادر به تولید حدود پنج اکتاو و بهترین خوانندهها نیز تنها قادر به خواندن کمتر از سه اکتاو هستند.
تاریخچه
پیانو را بارتولومئو کریستافوری در حدود سال ۱۷۰۰ میلادی در شهر پادووای ایتالیا اختراع کرد.
اما اختراع جدید کریستافوری تا حدود یک دهه تقریباً ناشناخته ماند تا اینکه در سال ۱۷۱۱ یک نویسنده ایتالیایی مقالهای دربارهٔ آن نوشت که بعدها به آلمانی ترجمه و به صورت گسترده منتشر شد.
این مقاله شامل دیاگرام مکانیزم پیانو نیز بود و اکثر سازندگان بعدی کار خود را بر اساس این مقاله شروع کردند.
قبل از اختراع پیانو از سازی قدیمیتر به نام هارپسیکورد (Harpsichord) استفاده میشد.
تفاوت عمده و مهمی که این ساز با سازهای مشابه قبل از خودش داشت آن بود که در سازهای مشابه قبلی، شدت صدای حاصل از فشرده شدن یک کلاویه، مستقل از شدت ضربهٔ واردشده بر کلید، مقداری ثابت بود، اما در پیانو نوازنده قادر بود با ملایم ضربه زدن به کلیدها صدایی نرمتر ایجاد کند، یا با ضربات محکمتر صدایی درشتتر تولید کند.
همین ویژگی باعث شد که به سرعت پیانو مورد توجه آهنگسازان قرن هجدهم میلادی قرار بگیرد.
پیانوهای اولیه ظاهر و صدایی شبیه به هارپسیکورد داشتند و در واقع مخترع پیانو یک هارپسیکورد ساز و در تلاش برای ارتقاء مکانیزم هارپسیکورد بود تا این ساز قادر به تولید صدا با شدتهای گوناگون باشد اما در نهایت با مورد توجه قرار گرفتن هارپسیکورد جدید این ارتقاء منجر به ایجاد ساز جدیدی شد که پیانو فورته نام گرفت و به مرور زمان به شکل امروزی پیانو در آمد و آنچه که ما امروزه به عنوان پیانوی مدرن میشناسیم از اواسط قرن نوزدهم ظاهر شدهاست.
چکشهای پیانو به واسطهٔ مجموعهای از اهرمهای ظریف به کلیدهای پیانو متصل میشوند. به مجموعهٔ این اهرمها و چکشها عملگر یا پیانو گفته میشود. وظیفهٔ این مجموعه افزایش شتاب چکشها در برخورد به سیمها، و کنترل عکسالعمل بازگشتی آنها پس از برخورد به سیم است.
معمولاً سرِ چکشها توسط لایهای از نمد یا الیاف مشابه طبیعی یا مصنوعی پوشانده میشود تا کیفیت صدا را بهبود ببخشد. کیفیت صدای پیانو متأثر از عوامل دیگری نظیر کیفیت صفحهٔ صدا و غیره نیز هست.
۷ کلید سفید در هر اوکتاو پیانو برای ۷ نت دو، ر، می، فا، سل، لا، سی، وجود دارد. علاوه بر این کلیدهای سفید؛ کلیدهای سیاهرنگی هم بین بعضی از کلیدهای سفید وجود دارد. هر کلید سیاهرنگ در پیانو در حکم نت دیز برای نت مربوط به کلید سفیدرنگ سمت چپ آن (یعنی آن کلید سیاه در سمت راست آن کلید سفید قرار دارد) و در حکم نت بمل برای نت مربوط به کلید سفیدرنگ سمت راست آن (یعنی آن کلید سیاه در سمت چپ آن کلید سفید قرار دارد) است.
آموزش نواختن پیانو
پیانو توسط ضربه نوک انگشتان نواخته میشود. برای این کار دست را بلند کرده و سپس فرود آورده و با نوک انگشت مورد نظر ضربه میزنیم. مکانیسم پیانو تولید صدا میکند. به دلیل شکل مکانیسم پیانو یک پیانیست میتواند همزمان تا ده نت را به صدا درآورد.
محل قرارگیری انگشتان دو دست روی کلیدهای پیانو در نواختن آن اهمیت دارد. معمولاً در آهنگها نت اول شماره دارد که انگشت شروعکننده در نواختن؛ آن آهنگ را مشخص میکند.
در این صورت شماره یک برای انگشتهای شست دو دست است و به ترتیب سایر انگشتها شمارههای ۲ تا ۵ را خواهند داشت. شست دست راست روی چهارمین نت دوی پیانو قرار میگیرد.
البته این مورد در مورد همه آهنگها عمومیت ندارد و برخی آهنگسازان نت شروعکننده در آهنگشان را شماره نمیزنند. در این صورت پیانیست باید محل قرارگیری انگشتانش روی کلیدهای پیانو را با توجه به نوع نتهای موجود در آهنگ تشخیص دهد.
اگر انگشتان را آرام روی کلاویهها فشار دهیم صدای آرام و پایین یا به اصطلاح صدای ضعیفی از این ساز میشنویم و هر چقدر قدرت انگشتانمان بر روی کلاویهها شدت پیدا کند صدای بلندتری خواهیم شنید که گویی صدای باند ضبط را زیاد کردهایم که به این حالت تاچینس مانس گویند.
معمولاً در قطعات عاشقانه و رومانتیک شدت ضربه روی کلاویهها با احساس زیاد و آرام زده و نواخته میشود و در جاهایی که هنگام اوج و هیجان موزیک یا قطعههایی همچون راک و بلوز اجرا میشود شدت ضربه روی کلاویهها بیشتر شده و قدرت بیشتری نسبت به قطعههای عاشقانه پیدا میکند.
نحوه نت نویسی
نتنویسی پیانو در دو حامل انجام میشود. حامل بالا برای دست راست و حامل پایین برای دست چپ.
معمولاً حامل بالایی را با کلید سل و حامل پایین را با کلید فای خط چهارم نشان میدهند. این دو حامل با نت دوی وسط از هم متمایز میگردند.
یک نوازنده باید بتواند همزمان دو خط موسیقی را خوانده و با هر دو دست اجرا نماید.
ما در آموزشگاه موسیقی شرق تهران برای شما فضایی را فراهم آوردیم تا بتوانید یادگیری این سازرو در محیطی آرام تجربه کنید. اساتید آموزشگاه موسیقی نارمک از برجستهترین اساتید آموزش این ساز پرطرفدار هستند و شما میتوانید با ارامش خاطر اموزش خود را به دست آنان بسپارید.
نام امیر جاهد در دوره قاجار و مشروطه در کنار نام ” شیدا ” و ” عارف ” دیده میشود.
وی انسانی فاضل و اهل قلم و شعر و موسیقی بود. آثار موسیقی او دارای شخصیت است و به دل مینشیند.
هیچگاه از موسیقی سبک نمی ساخت و آثارش دارای کلماتی فاخر است.
در گذشته شعر و موسیقی توسط یک نفر ساخته میشد. یعنی وقتی از باربد سخن به میان میآمد هم نوازنده، هم آهنگساز و هم شاعر خود باربد بود، ولی رفته رفته این رشته ها از یکدیگر مجزا و تخصصیتر شدند. با این وجود وقتی کلام و آهنگ هر دو توسط یک نفر اجرا شود ، مخاطب میتواند به درون او راه پیدا کند و ارتباط دقیقتری با هم خواهند داشت.
دکتر مهدخت معین در مورد ایشان میفرمایند :
استاد امیرجاهد شاعر، موسیقیدان، آهنگساز، تصنیف ساز و نویسندۀ چیره دستی بودند. ساز تخصصی ایشان تار بود و من مکرر شاهد تارنوازی ایشان حتی در سنینی بالای هفتاد بودم.
همچنین در آن سالها تصنیف خوانی ایشان را روی نوارهای بزرگ و در فضای معمولی بدون امکانات فنی ضبط میکردم.
هدف ایشان از ضبط تصانیف با صدای خودشان این بود که کسانی که میخواهند آنها را اجرا کنند، دقیقا طرز درست خواندن و آهنگ اشعار را بدانند.
ایشان معتقد بودند که تنها از روی نت نمیتوان به طور دقیق و صحیح به خواندن تصانیف پرداخت.
من مرده ام اما خاطره حیات هنریام نمرده است. وقتی که تو، این درد دلهای مرا میخوانی، من زیر خروارها خاک سرد و سیاه خفته ام. دیگر از حنجره خشکم صوتی بر نمیخیزد و دنیایم تاریک و خاموش است اما روحم عظمتش را از دست نداده و هنرم را بنده زور و زر و خیانت نکردم. مطمئنم کسی بعد از مرگم، از من بدگویی نمیکند.
من هیچ ثروتی ندارم، اما دلهای یتیمانی را دارم که به خاطر مرگم از غم مالامال میشوند. چشمهایی را دارم که در فقدانم اشک می ریزند. همان هایی که با پولم پرورش یافتند، شوهر کردند، داماد شدند و به جای اینکه جایشان در مراکز فساد و زندان باشد، انسانهای خوشبختی هستند. بعضیها میگفتند: ما باید هرچه بیشتر پول بگیریم تا قمر نشویم.
نمیدانند که کنسرتهایم با آن چنان استقبالی روبرو میشد که مردم از در و دیوارش بالا میرفتند و بلیط ها را به ۱۰ برابر قیمت میخریدند. اما تمام آنچه را که میگرفتم به موسسات خیریه و دارالایتام میبخشیدم که برایم لذتی وصف نشدنی داشت.
شبی نزدیک خانه ام مردی را دیدم که به دیوار تکیه داده و چشمانش پر اشک است. گفتم مرا میشناسی ؟ اشکهایش را پنهان و گفت: کیست که تو را نشناسد. با زحمت و اصرار وادارش کردم درد دلش را بگوید.
گفت: زنم دوقلو زاییده، یکی مرده و حالا پس از خاکسپاری طفل، بخاطر بی پولی روی رفتن به خانه را ندارم. با سماجت راضی اش کردم تا مرا بخانه اش ببرد.
اطاقی نمناک که زیلوی پاره و رختخوابی پارهتر و نور شمعی که پت پت میکرد، تزیینات خانه اش بود. زن بی حال بود و طفلبیگناه سینه خشک مادرش را میمکید. دلم آنقدر به درد آمد که وصفنشدنی بود. پول دادم و مرد را راهی کردم چند پرس چلوکباب، تخم مرغ، شیر، خرما و اقلام دیگر بخرد. طفل را تروخشک و قنداق پاره را عوض کردم و تمام ۵۰۰۰ تومان (۱۰۰سال پیش) دستمزد آن شبم را لای قنداق طفل گذاشتم.
شبی دیگر که از کنسرت بخانه برمیگشتم تا درشکه چی لاله زار مرا بخانه ببرد. درشکه چی مرا نشناخت و زبان شکوه از وضع ناگوارش کرد. گفت: فردا عروسی پسرم است، شرمنده رویش که نمی توانم جشن مفصلی برایش بگیرم.
فردایش با پرس و جوی فراوان بدون اینکه درشکهچی بویی ببرد، آدرس منزلش را یافتم و کلیه اقلام و امکانات را برایش فراهم و خانه اش را چراغانی کردم و در مجلس عروسی با افتخار خواندم، شوقی که آن لحظه درچهره مرد دیدم، بالاترین شادی و افتخار برایم بود و احساس عظمت کردم. انگار تمام فرشتگان و ارواح مقدس زیر گوشم زمزمه میکنند: قمر تو بهتری زن دنیایی.
ای بد خواهان بدانید که قمر با افتخار و بزرگی، باهنر زیست. امروز که زیر خروارها خاک خفته ام، نه دلی را شکسته ام و نه کسی از من کینه به دل دارد. میدانم دلهای عاشقان هنرم در غمم شکسته. ما رفتیم اما شما که این هنر ملی و فاخر را به مادیات میفروشید و آلوده میکنید و نقطه روشنی در زندگی ندارید، گناهتان نابخشودنی است.
فرهنگ شریف در سال ۱۳۱۰ در شهرستان آمل استان مازندران به دنیا آمد.
زندگی نامه فرهنگ شریف (۱۳۱۰ – ۱۳۹۵)
فرهنگ شریف نوازنده نامی تار از چهار سالگی تحت تاثیر آموزش موسیقی به وسیله پدرش و نیز رفت و آمد بزرگان موسیقی به منزل آنها خصوصا عبدالحسین خان شهنازی برادر حاج علی اکبرخان شهنازی، موسیقی را فرا گرفت. در سن دوازده سالگی نخستین تک نوازی خود را که به صورت زنده از رادیو پخش میشد با موفقیت اجرا کرد و به دنبال آن در اغلب برنامههای گلها به عنوان تک نواز آواز، خوانندگان برنامه را همراهی میکرد. فرهنگ شریف در کارنامه هنری خود با خوانندگانی چون تاج، غلامحسین بنان، شجریان، محمودی خوانساری، ایرج و … هم نوازی داشته است و در چند فستیوال بین المللی از جمله فستیوال موسیقی برلین توانسته است ساز تار را به خوبی به جهانیان بشناسد. همنوازی وی با شجریان در آواز همایون از جمله به یادماندنیترین آثار آوازی این استاد و شجریان به شمار میرود.
فرهنگ شریف چند سالی را در دانشگاههای مطرح آمریکا به امر آموزش موسیقی مشغول بود. او نخستین هم نوازی را با خوانندگانی چون محمودی خوانساری، شجریان، اکبر گلپایگانی داشت و نخستین تصنیف اکبر گلپایگانی از ساختههای اوست.
استاد فرهنگ شریف موفق به دریافت نشان درجه یک هنری معادل دکترا از دست آقای خاتمی رئیس جمهور وقت شد. فرهنگ شریف در جشنوارههای مختلف موسیقی فجر هم به همراه سعید رودباری به اجرای دو نوازی پرداخت.
وی در نوازندگی سبکی ویژه خود را دارد که احساس خاص وی از جمله آنها است.
استاد فرهنگ شریف، نوازنده تار و استاد موسیقی ایران ۱۷ شهريور ۱۳۹۵ در سن ۸۵ درگذشت.
او از همان دوران کودکی به موسیقی گرایش زیادی داشت، بهطوری که وقتی پدرش یکبار با تار قطعاتی را میزد، او به ذهن میسپرد و همان قطعات را مینواخت و همیشه دور از چشم پدر، به ساز او دستبرد میزد.
یک روز که پدرش در خانه نبود، سازش را برداشت و شروع به نواختن کرد. هنگامی که پدرش ناگهان به خانه وارد شد، با دیدن استعداد و ذوقی که در فرزندش وجود داشت، او را تشویق کرد و تحت تعلیم علیاکبر خان شهنازی قرار داد. او بهواسطه رفتوآمد با عبدالحسین شهنازی – برادر علیاکبر خان – از محضر او نیز بهره برد و از سبک او الهام گرفت.
شریف هنگامی که محصل سال سوم در دبیرستان دارالفنون بود، برای اولینبار در رادیو ۱۵ دقیقه تکنوازی کرد. فرهنگ شریف یکی از تکنوازان بنام برنامهی «گلها» بود و تا کنون چند آهنگ ساخته که از میان آنها بیشتر به «گل گریه» علاقهمند بود که با صدای اکبر گلپایگانی اجرا شده است.
کلنل علینقی وزیری (زاده ۱۲۶۵ یا ۱۲۶۶ – درگذشت ۱۸ شهریور ۱۳۵۸) موسیقیدان و آموزگار موسیقی و از پیشگامان آهنگسازی برای اجرای ارکستری موسیقی ایرانی بود.
زندگینامه کلنل علینقی وزیری
کلنل علینقی وزیری یکی از فرزندان بیبیخانم استرآبادی، نویسنده، بنیانگذار اولین دبستان دخترانه و یکی از نخستین پیشگامان حقوق زنان ایران بود. از دیگر خواهر و برادران علینقی میتوان حسنعلی وزیری، مولود وزیری، خدیجه افضل وزیری، علیرضا وزیری را نام برد.
پدرش موسی وزیری افسر قزاقخانه بود. از ۱۴ سالگی با موسیقی آشنا شد. نزد دایی دکترش حسینعلی خان مقدمات نواختن تار را آموخت. برادر کوچکتر او حسنعلی خان در جایی گفته بود که برادرم هر جا که ساز میدید نمونهای از آن را برای خود تهیه میکرد و به تدریج اتاقش پر از ساز شده بود اما او به ویولن و تار علاقهٔ بیشتری داشت.
در میان افسران دسته موزیک از سلیمان خان ارمنی موزیک نظام درس گرفت و با مطیع الدوله حجازی دوستش -که مشق ویولن میکرد- شاگرد کشیشی شدند که معلم مدرسه سن لویی بود و به آنان موسیقی علمی مغرب زمین و ارگ میآموخت. وی در تمرین تار آنقدر افراط میکرد که به قول همسر اولش شام و ناهار نداشت. خود را در صندوقخانه منزل حبس میکرد و در تاریکی ساز میزد تا انگشتانش به جای پردهها عادت کنند.
وزیری قبل از آن که به اروپا مسافرت کند بعضی سازها را مینواخت و از مقدمات موسیقی نظری و خط موسیقی هم اطلاع داشت. سپس به وسیله صمصام الملک بیات که تمام هزینهٔ اقامت چند ساله اش در اروپا را تقبل نمود، به فرانسه مسافرت کرد و مدت سه سال در آموزشگاه عالی موسیقی به تحصیل علم هماهنگی و آواز مشغول گردید و در خارج از مدرسه هم در رشتههای مختلف موسیقی مطالعاتی کرد و سپس به آلمان رفت و بیش از یک سال در هنرستان عالی موسیقی برلن (موزیک هوخشوله) در کلاسهای مختلف حاضر شد.
چون منظور وزیری این بود که به محض بازگشت به ایران آموزشگاهی تأسیس کند و در ایران هم متخصصی وجود نداشت، مجبور شد شخصاً در رشتههای مختلفی بررسی کند تا در ایران در تدریس قسمتهای مختلف دچار مشکل نشود.
پس از ورود به ایران مدرسه موسیقی را در اسفند ۱۳۰۲ تأسیس کرد (در واقع این عنوان یک آموزشگاه موسیقی بود و با هنرستان موسیقی یا مدرسه موسیقی دولتی که در سال ۱۲۹۷ تأسیس و علینقی وزیری دو بار مدیر آن شد اشتباه نشود) او در سال ۱۳۰۳ کلوپ موزیکال را تأسیس کرد که در این کلوپ هفتهای یکبار با شاگردان خود کنسرت میداد.
وی در سال ۱۳۰۴ اقدام به برگزاری سلسله کنسرتها و سخنرانیهایی در زمینه هنر و زیباشناسی موسیقی کرد. مجموعهٔ این سخنرانیها توسط سعید نفیسی جمعآوری و چاپ شد. همچنین بخشی از نامه نگاریهای کلنل با شاگردانش توسط جواد مهدویان پژوهشگر جوان در کتاب نخستین فرهنگستان ایران به چاپ رسید.
وزیری پیشنهاد گنجاندن آموزش سرود در برنامههای درسی آموزشگاهها را ارئه نمود که این پیشنهاد در آموزشگاههای نظامی عملی شد و قریب دو سال هنرآموزانی از طرف آموزشگاه وزیری سرودهای ملی و نظامی را در مدارس مذکور تدریس میکردند.
ریاست مدرسه موزیک در سال ۱۳۰۷ به او محول شد. عنوان این مدرسه به مدرسه موسیقی دولتی تبدیل شد و دوره آن ۵ سال بود. در سال ۱۳۱۲، ۵ نفر از این آموزشگاه فارغالتحصیل شدند. در سال مدرسه موسیقی دولتی وسعت یافت و نام آن به مدرسه عالی موسیقی و سپس هنرستان موسیقی تبدیل گردید و شامل دو دوره متوسطه و عالی شد. از ابتدای مهر ۱۳۱۳ در اثر جدیت در امر آموزش موسیقی توانست تدریس سرود را در برنامه درسی آموزش و پرورش دوره دبستان بگنجاند.
عقاید کلنل علینقی وزیری در مورد موسیقی ایرانی
دیگر اینكه هنر در بعضی موارد میتواند انتزاعی و تجریدی باشد در این حالت اگر هنرمند در شرایطی مرفه و شادزیست قدر مسلم آثار شادیبخش بوجود میآورد و مورد دیگر كه میتواند هنر روزگار ما را (مخصوصاً در موسیقی) بسوی نوعی تحرك، جنبش و شادی راهنمون شود حمایت موسیقیدان از جانب سازمانهای مؤثر اجتماعی است.
من در زمانیكه بوطن بازگشتم با وجود عدم وسایل كوشش كردم این تحرك و جنبش را در موسیقی احیاء نمایم و مؤید و نمونه آن آثاریست كه در سالهای ۱۳۰۴ شمسی و بعد از آن بوجود آوردم مانند: انواع سرودها و مارشها و اپرتها و ترانهها كه اشعار آنها از شعرای متقدم و متأخر و معاصر بود مانن سرود « ای وطن »، «سرود خاك ایران»، «مارش ظفر»، « اپرت دائی كچل»، قطعه « من بیمایه » و سرود :كشور ما ایران بود پادشهش كوروش و دارا بود و مارش « پیام به سیروس » كه شعر آن از ادیب الممالك فراهانی است.
استاد درباره شاگردان برجسته خود گفتند:
از میان تعداد زیادی كه موسیقی را نزد من آموختند چندتن هنر موسیقی را حرفه خود قرار دادند و برخی بكارهای دیگر پرداختند از جمله كسانیكه موسیقی را حرفه اصلی قرار ندادند تا آنجا كه بخاطر دارم عبارتند از آقایان:
• دكتر محمد حسین ادیب « وزیر اسبق بهداری»
• كاظمی « وزیر اسبق امور خارجه»
• پروفسور منوچهر وارسته « استاد دانشگاه جنگ»
• علی مشیر « معاون اسبق وزارت دارائی»
و شاگردانی كه رشته هنر و موسیقی را ادامه دادند و درحال حاضر هریك در حد خود از نامآوران این هنر می باشند عبارتند از:
كلنل وزیری درباره آخرین اثر خویش اظهار داشت: آخرین اثر من در موسیقی (سنفونی نفت) است كه در جریان مبارزه ملت ایران علیه بیدادگری بیگانگان نسبت بایران در حدود سال 1328 ساخته شده متأسفانه نت این سنفونی درحال حاضر در اختیار من نیست و نزد دوست وفادار و صمیمیم سلیمان سپانلو بود كه از شاگردان من بود و تار نیز خوب مینواخت لیكن این دوست صدیق چند سال قبل درگذشت.
آخرین سمت استاد كلنل وزیری
آخرین سمت من در دانشگاه استاد كرسی زیبا شناسی بود كه چند سال پیش با عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران بازنشسته شدم چون متجاوز از هشتاد سال از عمرم میگذرد لیكن با كهولت و كسالت و بیماریهای مختلفی كه «لازمه پیری است» بیشتر اوقات را به استماع موسیقی و مطالعه برخی از نشریات خارجی و ایرانی و همچنین خواندن آثار شاعران این روزگار میگذرانم من توجه خاصی به شعرهای خوب شاعران جوان معاصر دارم و باید بگویم قسمت اعظم اوقات من صرف خواندن آثار این شاعران میشود و از پارهای از آنها خوشم میآید، رونویس برمیدارم و بهنگام فراغت با حفظ كردن آنها خود را مشغول میكنم.
مانند: فریدون مشیری، محمود كیانوش، نصرت رحمانی، مهدی اخوان ثالث، سیمین بهبهانی، نادر نادرپور، بیژن سمندر، سیاوش كسرائی و پرویز خائفی. برای همه این شعرا و هنرمندان كه در هر رشته و زمینه هنری كار می كنند آرزوی موفقیت دارم.
آثار مکتوب:
• دستور تار وسه تار (دو جلد چاپ برلن)
• دستور ویولون (۲ ج)
• موسیقی نظری (۳ بخش)
• در عالم موسیقی وصنعت (مجموعه خطابهها)
• تاریخ عمومی هنر و زیباشناسی
• سرودها از پندهای سعدی و مجموعه نوشتههای پراکنده (به کوشش سید علیرضا میرعلی نقی)
• سرودهای مدارس «از پندهای فردوسی» (۱۳۱۲ تهران)
• عروض نو
• نظری به موسیقی ایرانی و آوازشناسی (۱۳۱۳ تهران)
• نظری مفصل به موسیقی غربی و آکوردشناسی (۱۳۱۳ تهران)
• آرمنی موسیقی ربعپردهای («تاریخ تحریر ۱۳۱۴» در دست چاپ)
• دستور جدید کار ۱۳۱۵، تهران
• دستور ویولن برای دوره مقدماتی (جلد اول ۱۳۱۵ تهران)
• دستور ویولن شامل آوازهای ایرانی (جلد دوم ۱۳۱۵ تهران)
• سرودهای مدارس «از پندهای سعدی» (۱۳۱۶ تهران)
• سه پیشاهنگ (۱۳۱۶ تهران)
• خواندنیهای کودکان در پنج جلد (۱۳۲۶ تهران)
• مرال جنگل (۱۳۲۸ تهران)
• زیباشناسی در هنر و طبیعت (چاپ دانشگاه تهران ۱۳۲۹)
• زیباشناسی تحلیلی اثر پی یر گاستالا (ترجمه وزیری چاپ دانشگاه تهران ۱۳۲۶)
• تاریخ عمومی هنرهای مصور (جلد دوم چاپ دانشگاه تهران ۱۳۴۶)
آثار صوتی:
• صفحات گرامافون شامل:
• تکنوازیهای تار
• همنوازیها (با ساز/ ارکستر / آواز) از ساختههای خود همراه کلام حسین گل گلاب و دیگران.
• بازسازی شدهها توسط ارکستر بزرگ رادیو تهران، به رهبری روحالله خالقی و جواد معروفی.
• قطعه بندباز
علینقی وزیری سرانجام در بامداد روز یکشنبه هجدهم شهریورماه ۱۳۵۸ در سنین بین ۹۱–۹۲ سالگی در بیمارستان جم تهران درگذشت و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.
به خاطر سابقه کار نظامی خود بیشتر به «کلنل» معروف بود. ایرج میرزا در وصف او در منظومه زهره و منوچهر از زبان زهره گفته است:
من کلنل را کلنل کردهام پنجهٔ او رهزن دل کردهام
نام مجازیش علیالنقیست نام حقیقیش ابوالموسیقیست
استاد جلیل شهناز رپرتوار موسیقی ایران؛ جلیل شهناز هم نوازنده و هم آهنگسازی توانا برای موسیقی ایرانی محسوب میشود
وجوه ناشناخته استاد جلیل شهناز
ردیف دستگاهی، نقطه ثقل و بعضاً نقطه عظیمت موسیقی ایرانی قلمداد شده است. ردیف معیارسنج حدود و ثغور یک نوازنده و موسیقیدان ایرانی محسوب میشود. سخن گفته شده، با اندکی تفاوت، نظر عمده اصالتگرایان موسیقی ایرانی است. در مقابل این رأی، آرایی مطرح شده که ردیف تنها به عنوان نقطه آغاز کار محسوب میشود؛ بر نوازنده و موسیقیدان فرض است که در چارچوب ردیف دستگاهی دست به ابتکار و خلاقیت بزند. مدعیان این نظر حتی مفاهیمی مانند آهنگسازی و بداههنوازی را در چارچوب ردیف مطرح کردند. نظریهپردازان مدرن که از محدوده چارچوب هم خارج شدند و قائل به نوعی ساختارشکنی شدند.
نظریه نگارنده تا حدی از مبادی مدرن پیروی میکند. بر این اعتقاد است که رپرتوار ردیف محدود است و باید به خلق فضاهای جدید در موسیقی پرداخت. نمونه بارز این خلاقیت و مدرنسازی کلنل وزیری بود. وی در کنار ساخت اتود در دستگاههای مختلف موسیقی، در صدد نشان دادن فضاهای دیگری در قلمرو موسیقی بود. به طور رسمی و آکادمیک، ما از زمان وزیری، توانستیم قلمرو آهنگسازی را تجربه کنیم که این نیز محصول آن فضاسازی و نوآوری بود.
البته به عقیده نگارنده دامنه خلاقیت وزیری محدود بود. اما به خوبی توانست، امکان فرآروی از ردیف دستگاهی و جریان آهنگسازی را در موسیقی ما هموار سازد.
نواخت تار در حوزه ردیف
عمده نوازندگان تار ما یا ردیفنواز بودند، یا بداههسرا و مدعی خوشنوازی و خوشکوکی در ساز هستند. به عنوان نمونه فرهنگ شریف، نوازندهای است که کمتر نوازندهای مانند وی به صدادهی و صداسازی از تار، این همه تأکید داشته است.
به خوبی امکانات صدادهی ساز را میشناسد و شگردهایی را نمایان ساخته است که بسیاری از نوازندگان تار (حتی خود استاد جلیل شهناز) میراثدار آن هستند.
اما فرهنگ شریف، هیچگاه در مقام آهنگسازی و ملودیسازی در ساز خویش نبوده است. رپرتوار نواخت شریف محدود است.
اما داستان جلیل شهناز، تفاوت اساسی با تمامی نوازندگان تار دارد. وی با بهره گیری از حربههای مختلف خوشصدایی و صدادهی در ساز، در صدد آهنگسازی و ملودیسازی است. استاد جلیل شهناز هم نوازنده و هم آهنگسازی توانا برای موسیقی ایرانی محسوب میشود. پر ملودی و واریتهترین ساز ایرانی، ساز جلیل شهناز است.
پس از موسیقی گلهایی، دو جریان در موسیقی ایرانی رایج شد:
یک جریان همان جریان ردیفگرای اصالتمند بود و دیگری بر سیاق فضای گلها، در صدد آهنگسازی بود. جلیل شهناز محصول فضای گلهایی است. گرچه که اشراف کامل به ردیف و مبادی ردیف داشت.
جلیل شهناز یکی از بزرگ ترین و سرشناس ترین نوازندگان تار و سه تار سده اخیر در ایران
استاد جلیل شهناز در سال ۱۳۰۰ در دستگرد اصفهان بدنیا آمد و در نوجوانی پس از فراگیری رموز ساز تار در سال ۱۳۳۶ به دعوت داود پیرنیا به برنامه گلها دعوت شد و در کنار دیگر هنرمندان از جمله: حبیب الله بدیعی، مهندس همایون خرم، رضا ورزنده، اصغر بهاری، فرهنگ شریف، لطف الله مجد، حسن کسائی و تاج اصفهانی فعالیت هنرمندانهاش را اعتلاء بخشید.
استاد شهناز در نواختن ساز تار دارای سبکی منحصر به فرد که ویژه اجرای خودشان بود برخوردار بود؛ ایشان دارای پنجهای بسیار لطیف و دلنشین بود و اجرای بسیار روان و روشن داشت.
آثار به جا مانده از این هنرمند آثاری ست بس گرانبها در تاریخ موسیقی ایران که صدای هنرمندان بزرگ گلها، اساتید همچون محمودی خوانساری، حسین قوامی،غلامحسین بنان، عبدالوهاب شهیدی، ایرج، اکبر گلپایگانی، و تاج اصفهان با سرپنجههای این استاد نازنین همراهی شده است.
روانش شاد شاد شاد
شعر و موسیقی دکتر مهدی فروغ موضوعی است که ما در این بخش به آن پرداختهایم. آواز در بین آثار موسیقی حکم نقاشی مینیاتور را دارد. نکات و مضامین صوتی آن باید از ابتدا تا انتها بکر و بدیع باشد. همانطور که خطوط و انحناهای قطعهی مینیاتور در زیر شیشهی ذره بین صاف و محکم و روان دیده میشود یک قطعه آواز هم باید در زیر ذره بین تحقیق و تحلیل از نقص و عیب عاری باشد.
چون عموما آواز کوتاه است و مجالی برای بسط آن نیست از لحاظ افادهی مفهوم و معنا البته معنای موسیقی به زبان موسیقی، باید کامل باشد.به عبارت دیگر مصنف (خوانندهی هوشمند) فکر موسیقی خود را با رعایت شرط کامل اختصار باید بیان و توصیف کند.
کمال و زیبایی یک قطعه آواز در طرز توصیف همین فکر میباشد. فکر موسیقی و نحوه بیان آن هر چه مناسب تر باشد آواز بیشتر و بهتر به دل مینشیند.
منبع::شعر و موسیقی دکتر مهدی فروغ
رسول رهو، خواننده، مدرس و پژوهشگر موسیقی و زبان و ادب پارسی
موسیقی آوازی از بنیادی ترین انواع موسیقی متداول جهان است که از پیوند آواز با کلام حاصل می شود و هر ملتی بنا به گذشته ی تاریخی و ادبیات و شعر و موسیقی خود، با آن مانوس است.
شاید بدان سبب است که در ایران شعر رواج بیشتری داشته و فرم های گوناگون موسیقی سازی کمتر معمول بوده است و نیز به علل تاریخی دیگر، موسیقی آوازی که به همراه شعر عرضه می شود اهمیت زیادتری یافته است؛ از این رو ما به بخشی از موسیقی کلاسیک ملی (موسیقی سنتی) خود، نام “آواز” نهاده ایم.
چنان که می گوییم: آواز دشتی، آواز ابوعطا، آواز افشاری، آواز بیات ترک، آواز بیات اصفهان؛ این در حالی است که اگر موسیقی سنتی با ساز تنها و بدون خواننده هم اجرا شود همچنان “آواز” نامیده می شود؛ زیرا در حقیقت این موسیقی و حتی دستگاه های ردیف آن نیز هر یک مجموعه ای از موسیقی آوازی است که به وسیله ی ساز اجرا می شود.
نوع دیگری از موسیقی آوازی ما که در سال هایی نه چندان دور بسیار رایج بوده،”تصنیف” و”ترانه” است که تا حدی زیاد در ساخت آن ها به شکل های مختلف به ویژه از نظر کمیت زیاده روی شده و به لحاظ کیفیت نیز اغلب در سطح پایینی قرار دارند؛ ضمن این که آثار ماندگار نیز کم و بیش در بین آن ها وجود دارد.
در این هر دو نوع موسیقی ایرانی (آواز سنتی و تصنیف)، شعر و موسیقی آوازی، دو رکن اساسی و جدایی ناپذیرند و هر یک از این هر دو هنر، ضمن استقلالی که دارند نمی توانند به تنهایی نشان دهنده و نمودار موسیقی آوازی ما باشند.
اگر شعری با ارزش به آهنگی درآید که با آن همخوانی نداشته باشد، علاوه بر این که اثر تازه و با ارزشی به وجود نیامده بلکه اعتبار شعر نیز از بین رفته است. همچنین اگر برای نغمه ی زیبایی، شعری بسرآیند که ارتباط حرکات، پستی و بلندی و دیگر ویژگی های موسیقی آوازی در آن رعایت نشده باشد، زیبایی ملودی و ارزش موسیقایی آن از دست رفته است. بنابراین در هر دو صورت، رعایت خصوصیات و موقعیت هر یک از این هنرها برای پیوند با دیگری لازم و ضروری است و از این جا می توان به ارزش و اهمیت رعایت قواعد پیوند شعر و موسیقی آوازی پی برد.
البته همان طور که هر رشته ای قواعد و فنونی دارد که رعایت و به کارگیری آن ها برای رسیدن به هدف اصلی لازم است، برای پیوند شعر و موسیقی آوازی نیز اصول و قانون مندی های خاصی وجود دارد که باید افزون بر داشتن ذوق سلیم و درونمایه ی هنری، آن ها را آموخت و به کار گرفت تا اثری دلپذیر به وجود آید.
“سرود” نیز نوعی موسیقی آوازی است که در آن، برای ایجاد تاثیر بیشتر در شعر، موسیقی به یاری کلام می رود و بی گمان به دلیل همین ویژگی بوده است که در سال های دهه ی شصت، بنابه شرایط زمان، به کارگیری آن در ایران به مبالغه و گزافه کشانده شد و هر نوع موسیقی سره و ناسره با نام “سرود” به کار گرفته شد. بی شک در شکل واقعی سرود که نوعی مارش با کلام است و رواج جهانی دارد، باید اصول و قواعد پیوند شعر و موسیقی آوازی رعایت شود تا کلام تاثیر بیشتری داشته باشد.
این نکته را نیز نباید فراموش کرد که تنها رعایت قواعد و اصول، اثر زیبا و ارزشمند به وجود نمی آورد، بلکه ذوق سلیم و جوهر درونی هنرمند است که پایه و اساس آفرینش های هنری قرار می گیرد و فن، همچون ابزاری برای بیان هر چه بهتر احساسات هنرمند به کار گرفته می شود و باید آن را به خدمت اندیشه و ذوق سلیم گرفت تا نتیجه ی مطلوب به دست آید.
در حقیقت ذوق و فن در آفرینش های هنری لازم و ملزوم یکدیگرند و بی شک، ذوق پرورش یافته با توانمندی و استحکام بیشتری می تواند خالق اثر هنری باشد.
رسول رهو؛ خواننده، مدرس و پژوهشگر موسیقی و زبان و ادب پارسی